|
جمعه 3 خرداد 1398برچسب:, :: 21:8 :: نويسنده : roshanak
سلام به تمام کسایی که دارن این ولکام رو میخونن من این وبلاگ رو زدم(طوری نزدم که دردش بیاد)برااین که سوتی هایی که دردوستان وخانواده داده میشود رابنویسم نویسنده هم به شدت پذیرفته میشود هرکی خواست نویسنده بشه تو همین پست بم بگه شرایط رو بش بگم خوب امیدوارم شمارو با مطالبم بخندونم و شادتون کنم از همتون ممنونم که به وبلاگ من سرزدید و ازتون خواهش میکنم حالاکه من در سعی و تلاشم تا شمارو شاد کنم شماهم با نظراتتون مارو شادکنین اسم منم روشنک هستش و 13 سالمه ![]()
یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : roshanak
سلام به تمام دوستانی ک به این وب میان من این وبو نقل مکان کردم به این ادرس: www.sootee-sootee.blogfa.com از این به بعد مطالبمو تو این وب میزارم به امید دیدار تو اون وب ![]()
شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 23:27 :: نويسنده : roshanak
سلام خوفید چ میکنید با امتحاناتون؟ خو الان من هنوز هنگم عاخه اینم عمه و شوهر عمه ی مادر من دارم؟ الان واقعا بتون اجازه میدم برید بخونید نه نه نرین وایسین ی کاری دارم فقط رفتین تو برای شادی روح ما ی نظرم بزارین بد نی ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : yasna
با سلام به همگی و شرمنده روشی جان ادامه مطلب ... ![]()
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, :: 17:32 :: نويسنده : roshanak
نه دیه به جون من این سوتی عاخرشه من دارم از دست این خونواده دیوونه میشم هردفعه هم بشون میگم میگن دیوونه بودی اهههههههه برید این سوتی مادربزرگ گرامی منرا هم بخونید ینی دیه خوندید بعد برید تو عاینه غیافطونو ببینید
مثه این باید تمرکزمو حفظ کنم ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : roshanak
الووووووو الوووووووو 1..2...3...صدا میاد؟ خوب اگه میاد سلام بر همگی دوستاااااااااااااااااااااااان من امدن کردم با ی پست جدید و ی سوتی جدید باز هم از مادربزرگم ینی اگه مادربزرگم نبود کار وبار وبم نمیگرفت وای چی میشه ی روز منم مثه این شکلکه بشم خوب حالا میتونید برید ادامه نظرم بزارید وگرنه با من طرفید ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 9:10 :: نويسنده : roshanak
سلاااااااااااااااااااااااام از دستتون ناراحتم فقط یسنا برام نظر گذاشت هیچکی نیومد وبم مهم نیست چون اوایل کارمه زیاد کسی نمیاد ولی دیه تا 1 ماه دیه نظر میخوام.اووووووووووووکی؟ خوب حالا میتونید برید نمکدونو بخونید خدا کنه قیافتون مثه من بشه: ادامه مطلب ... ![]()
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 21:23 :: نويسنده : roshanak
![]()
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 21:18 :: نويسنده : roshanak
تو ماشین نشسته بودیم بحث از الوچه شده بود مادرم به مادربزرگ گفت: الوچه رو که دیروز اورده بودم دادی به ازیتا(خالم)؟ مادربزرگمم گف:دیروز،امروز ازاده(اونیکی خالم)الوچه رو برد برا ازیتا،ازیتا صبح،ظهر بلند شد الوچه رو خورد بعد از ظهر،غروب برا من زنگ زد من در اون لحظه: مادرم: مادر بزرگم: ازاده(خالم): فک فامیله ما داریم؟ ![]() صفحه قبل 1 صفحه بعد ![]() |